سفارش تبلیغ
صبا ویژن


آدمها رودخانه هستند
و حسادت و تکبر چهره ای زشت از رودخانه ی وحشی آدمهاست .که باتند آب و سیل ، هر چه ساختند را ویران میکنند . و در آن خشم ویران گر اهریمنی ؛ در آن حس مبتذل بی معنا ؛ جایی برای اندیشه  نیست . مجالی نیست که  بیاندیشی که آیا  گل محبتی  که درباغ  دلی کاشته بودم نابود کردم؟
راستی هیچ فکر کردید چند می ارزد این حسادت و تکبر؟ فکرکردید به چه بهائی زلالی وجودتان را به گند آب حسادت و تکبرآلوده کرده اید   ؟؟! آیا به خودمغرورید از کشتار شخصیت؟ ؟ازلگد مال  کردن جوانه های محبت؟
کاش حسادت می مرد. کاش تکبیر می مرد.
حسادت ماده شغالی است پیر ، آبستن نوزادی زیبا رو  اما  زشت اندیش .
تکبر روباهی ست فریبنده که حاصل حضورش در خانه دل تباهی همه خوبی ها ست . فرزند تکبر تباهی ست .
حسادت نفرت میزاید.تکبر حقارت میزاید.
حسادت از لحظه های آبی، ساعتهای رنج آورمی سازد.
تکبر از آرامش درون، طوفانی ویرانگر می سازد
.حسادت انسانیت را در ذهن و تکبر احساس را در قلب می کشد.
کاش آدمها چشم هایشان را باز کنند.
کاش  آدمها از زور حسادت تب نکنند.
کاش ادمها از زور تکبر تب نکنند.
تب کنند ، برای آنها که برایشان عزیزند.
تب کنند از داغ عاطفه ، از داغ محبت.
.کاش آدمها لبخند بزنند! که آسان تر هم هست از خشم.
کاش  چشمهایشان هر روز چند لحظه کور باشد.
تا با چشم دل ببینند.
کم ... اما ببینند.
کاش آدمها به طراوت باغ همسایه رشک نبرند.
به جای خشکاندن باغ همسایه باغ خود را آباد کنند.
کاش برای خوب بودن قانونی جز بد کردن دیگران بنا کنند.
کاش باور کنند تنها چیزی که از آنها باقی می ماند .
خاطره های خوشی هست که ازخود در یاد و خاطر دیگران باقی میگذارند. 
     « الهی چنان کنان که فرجام کار      تو خشنودباشی و من رستگار» 


[ دوشنبه 87/1/12 ] [ 9:46 عصر ] [ نرگس الهی ] [ نظر ]
دوستان










بازدیدهای وب
امروز: 61
دیروز: 43
تاکنون: 468313
تعداد یادداشت ها: 131
موسیقی وب